پویانپویان، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

×××دانشمند کوچولو×××

پویان برگشت خونه

چند روز به مناسبت ٢٨ صفر وشهادت امام رضا تعطیل بود .سریع رفتم دنبال پویان ومامانش تا بیارمشون خونه ولی پویان بد جوری مریض شده بود الان هم کلی دارو میخوره .سرفه هاش دلمو ریش میکنه ان شا الله زودتر خوب بشه .بهر حال الان خونمو منور کرده وصداش دوباره تو فضای خونه پیچیده خیلی خوشحالم ...
6 بهمن 1390

جای خالی پویان

  بابائی الان دقیقا یک هفته است که با مامانت رفتی مسافرت .به محض اینکه از سر کار میام میشینم فیلمات رو نگاه میکنم دیگه طاقتم سر اومده میام دنبالت برگردونمت .حتی اگه مامانت ناراحت بشه   ...
29 دی 1390

داستان زندگی من

اینجا بیمالستان لاله هستش تو شهرک غلب جائی که خدا منو تحویل باباو مامان داد بعدس من اومدم ولی اونقدر کوچیک بودم که بابام میتلسید منو بلغ بگیله مامان جونم تازه به هوس اومده بود ولی خیلی دوست داست منو بلغ بگیله(مامانم سانسول کردم تو عسک)  خودائیش خیلی توچولو بودم مشکلات زیاد بود اینجا دالم با چشمام از بابائی تشکل می تنم (بابائی دمت گلم) بعد از این مراحل که تو زندگی داشتم الان سه ماهمه، از او ن بچه توچولو که حتی نمی تونست گلیه کنه به یه بچه توپولی تبدیل شدم دیگه میتونم بشینم ،مهمونی بلم تازشم موهام تیفوسی دلست کنم     خدافظ ت...
27 دی 1390